احوالات ما در نوروز 91
سلام دوستای خوبم ..
عید سال 91 هم با همه خوبیها و بدیهاش اومد و رفت ... البته برای ما بیشتر بدی بود .. چون روز اول عید برادرم تصادف کرد و خانواده کلاً از همونروز درگیر شدند .. نمی خوام انرژی منفی بدم ولی امسال از روز اول عید همش خبر بد شنیدم ... خدا تا آخرش را به خیر بگذرونه ... بگذریم .. دخترک ما فارغ از غم و غصه دنیای بزرگترها واسه خودش حسابی خوش بود .. کلی عید دیدنی رفت و عیدی گرفت ( و البته کلی هم لوس شد ) ..یه مسافرت دو سه روزه رفت و می شه گفت امسال اولین عیدی بود که خوب می فهمید و براش همه چی تازگی داشت ... از سفره هفت سین که با هم تخم مرغاشو رنگ کردیم و از لباس نو پوشیدن که عاشقشه ... و اینقدر اینجا و اونجا بلبل زبونی کرد که همه براش اسفند دود می کردند ... ما هم خدا رو شاکریم به خاطر اینکه دخملمون سالم و سلامته و کلی بهش خوش گذشته .. امیدوارم هیچ وقت توی زندگیش غم و غصه وارد نشه ... اینم چند تایی عکس از احوالات عید دخترک ما :
روز اول عید
دخملک ما عاشق موسیقیه از هر نوع سازی که بگیییییییی
و اینم در تاییدش
نیکا در محلات
نیکا در شهربازی محلات
نیکا و بابا در حال ماهیگیری
نیکا در اداره مامان روز 6 عید
امسال عید زیاد دل و دماغ عکس گرفتن نداشتیم برای همین خیلی کم عکس گرفتیم بیچاره بچم که گیر یه مامان و بابای تنبل افتاده ........