شیطنت آغاز می شود
سلام سلام
من امروز اومدم سرکار و نیکا رو گذاشتم خونه مامانم .. خدا رو شکر حالش خیلی بهتر شده ولی هنوز سرفه می کنه .... باز امروز شیطنت را از سر گرفته و به گفته مامانم جبران چند روز غیبتشو داره می کنه ...
نیکای نازم امیدوارم همیشه شیطون و سرحال باشی و هیچوقت مریض نشی که مامانی دلش کباب می شد وقتی می دید توان از جا بلند شدن هم نداشتی ...
در ضمن دو روزه که نیکا خانوم ما سیزده ماهش هم تموم شده و وارد ماه چهارده زندگیش شده .. هنوز از راه رفتن خبری نیست و فعلاً با سرعت نور همه جا رو چهار دست و پا طی می کنند و از دیوار راست هم می گیره وای می ایسته و می خواد بالا بره ... خلاصه تا دلتون بخواد شیرین شده و همه رو کلی سرگرم می کنه ... شیرین کاری که تا دلتون بخواد در می آره .. حتی توی این دو سه روزی که مریض بود با همه بی حالی هر کاری بهش می گفتیم بکنه بهمون نه نمی گفت و سریع اجراش می کرد ... حتی خوابیده تا صدای آهنگ می شنوه نانای می کنه
در اولین فرصت عکسای جدید دخملی را می ذارم .. البته عکسای آتلیه اش که برای تولدش گرفتیم هم در راهه و قراره توی این هفته بگیریم که حتماً اینجا هم می ذارم